urmulutaymaz

My blogs

About me

Industry Non-Profit
Location United States
Introduction افسانه ها همیشه جزئی از تاریخ ملت ها هستند ،تاریخی که سینه به سینه نقل شده است،داستانهایی که گرما بخش شبهای سرد زمستان خانه ها و محفل ها بوده اند. این داستانها عليرغم اينكه مكرراً نقل مي شوند ولي جذابيت خود را گم نمي كنند. یکی از این افسانه ها افسانه( قارا قاشقا ) می باشد.در افسانه ها آمده است " قاراقاشقا" اسب بابک که به دنبال جنازه ی سوار خود می گشت، گرفتار یاغیانی شد که در صدد به دام انداختن او بودند . "قاراقاشقا" به شیهه ای از دست ایشان گریخت و در گودالی افتاد . این ماجرا سبلان را به گریه واداشت . در نتیجه آن گودی از آب پر شد و به دریاچه ای تبدیل شد که "آت گولی" (به معنای دریاچه ی اسب) می نامندش و هرگاه که دشمنان و ظالمان بر مردم آن دیار ظلم کنند ، از اعماق آن دریاچه صدای شیهه "قاراقاشقا" بر می خیزد.